برنامه روز حسین قسمت ۵

روضه قاسم بن الحسن یتیم امام مجتبی

متن روضه

سلام ما به مدینه  سلام ما به کریم

به مظهر صفت الله  آن رئوف رحیم

کسی که سفره ی احسان و لطف او پهن است

همه زمین خدا از برای او صحن است

به عشق او که به دل جا گرفت می نازیم

به حق ابوالفضل برای او حرمی با شکوه می سازیم

بیا امام زمان و ما به سوی حجاز

میان صحن حسن بخوان تو نماز

سلام ما به حسن  آنکه داغ مادر دید

ز کودکی غم رنج فراق مادر دید

میان کوچه غرورش شکست این آقا

به خانه آمد و کنجی نشست این آقا

نگقت از غم کوچه به زینب و به حسین

نگفت درد دلش را به شاه بدر و حنین

سلام بر حسن بن علی تمام کرم

سلام بر پسر ارشد امام کرم

سلام بر پسری که وفا و غیرت داشت

از اینکه زاده ی زهراست کوه عزت داشت

نترسد او ز شهادت نترسد از میدان

اگر که نیست زره از برای او همسان

کسی که زاده ی جنگ آور جمل باشد

ترانه لبش احلا من العسل باشد

به سبک رزم ابوالفضل بوده استادش

سلام ما به حسین و به تازه دامادش

چقدر گریه کند تا عمو اجازه دهد

به روی دست عمو جان خویش بوسه زند

عمو اجازه بده قاسمت رود میدان

عمو اجازه بده جان کنم تورا قربان

اگر اجازه دهی سوی خزم می تازم

سر از بدن ز قوی هیکلان جدا سازم

من اصلا آمده از برای جانبازی

ولی عموی غریبش نمی شود راضی

نشسته گوشه ای و گریه می کند قاسم

تمام قافله را خیره می کند قاسم

به یاد نامه ای از حضرت پدر افتاد

گرفت نامه به دست عمو حسینش داد

نگاه او که به خط برادرش افتاد

حسین گریه کنان یاد مادرش افتاد

گرفت در بغلش زاده ی برادر را

اجازه داد به راهش فدا کند سر را

به سنت نبوی جامه عمل پوشاند

حسین تلخی این غصه را عسل پوشاند

گرفت دست دختر را به دست پسر داد

خدا جدا نکند هیچ عروس از داماد

عجب مراسم عقدی چقدر گل باران

به روز واقعه قاسم رود هنا بندان

نشستم برام حجله می چینه مادر

نشسته روی قلب من داغ اکبر

آورده برام رخت دامادی مادر

می بندم دیگه شال دامادی بر سر

شهادت خیرالعمل خدا نگه دار

ذکرمه احلا من العسل خدا نگه دار

به سوی لشکر دشمن نمود عزم نبرد

برای کشتنشان لحظه ای درنگ نکرد

اگر چه بود کفن پوش و بی زره جنگید

چقدر از صف دشمن به خاک و خون غلتید

ولی به روی سر او گلاب پاشیدند

ز نقطه نقطه میدان عذاب پاشیدند

به جای نقل به سویش چقدر سنگ زدند

به خون به جای هنا بر گلوش رنگ زدند

صدا زد از فرس افتادم عمو جانم

صدا زد از نفس افتادم عمو جانم

اگر چه پا زمین میکشم عمو جانم

چقدر غرق آرامشم عمو جونم

تو میدون شدم دیگه دلتنگ بابا

بابایی که دل خون شد از داغ زهرا

تو کوچه زدن ضربه زهرا زمین خورد

همونجا بابام از غم مادرش مرد

نشسته با غم همسرت توی خیمه

میریزه با اشکای اون اشک عمه

به سینه می چسبونمت نور دیده

سوی خیمه میرم قدی که خمیده

پاشو ببین دلش کباب

دومادم  دومادم  دومادم

نزار بره بضم شراب

دومادم  دومادم  دومادم

ماه عسل عروس رو کِی

پای پر از خار می برن

دست عروس ببندو

بر سر بازار می برن

متن سینه زنی

میون روضه ی حسین

چشمامو دریا میکنم

اشکامو نذر فرج

مهدی زهرا میکنم

گوید حسین در کربلا

مهدی بیا مهدی بیا

الهم عجل فرجَ المولانا . الهم عجل فرج المولانا

الهم عجل فرجَ المولانا . الهم عجل فرج المولانا

فتاده زیر دست و پا

تن یتیم مجتبی

میان حجله گاه خون

عروسیش شده عزا

پر شد حرم از این نوا

وا قاسما  وا قاسما

دوباره در سینه ی من

تازه شده داغ حسن

به پیش دیده ی عمو

این همه دست و پا نزن

با خون چرا رنگت زدند

از هر طرف سنگت زدند

وا قاسما  وا قاسما  وا قاسما

به چه دلی تورا برم

پیش عروس و مادرت

که جای سم اسب ها

مانده به روی پیکرت

اگر حنا نداشتی

خونه گلو که داشتی

پدر اگر نداشتی

ولی عمو که داشتی

جان حسن جان عمو

آخر به من بابا بگو

وا قاسما  وا قاسما  وا قاسما

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا