روضه اصحاب امام حسین علیه السلام | برنامه روز حسین _ ۳

متن روضه برنامه روز حسین قسمت سوم

بیا تا باهم دیگه دعا کنیم . آقا رو از ته دل صدا کنیم . برای فرج خدا خدا کنیم

ای خدا نگار حیدر نیومد . شفای پهلوی مادر نیومد . وارث تشنه ی بی سر نیومد . مرحم نیزه و خنجر نیومد

بیا تا باهم دیگه دعا کنیم . آقا رو از ته دل صدا کنیم . برای فرج خدا خدا کنیم

ای خدا نگار حیدر نیومد . شفای پهلوی مادر نیومد . وارث تشنه ی بی سر نیومد . مرحم نیزه و خنجر نیومد

الهم عجل لولیک الفرج . الهم عجل لولیک الفرج

آقا دلم به شوق حرم آب می شود

در بزم روضه های تو بی تاب می شود

چشمی که بر تو گریه کند ابر رحمت است

بی اشک در عزای تو مرداب می شود

این اشکِ دیده ای که ز الطاف فاطمه ست

در روز حشر گوهر نایاب می شود

هرکس گرفت روضه برایت عزیز شد

آقاست هرکه نوکر ارباب می شود

نامه نوشت سوی حبیبان شَه غریب

دل مبتلای تک تک اصحاب می شود

گفتا بیا حبیب رسیدم به کربلا

در این دیار مثل تو کمیاب می شود

از بحر یاری پسر فاطمه بیا

اینجا عزیز فاطمه بی آب می شود

اینجا دیار غربت و احزان کربلاست . دیگر حسین فاطمه میهمان کربلاست

جدا نمود خودش دانه دانه یاران را

سوا نمود برای بهشت پاکان را

برای رزم مهیا نمود لشکر را

برای جنگ منظم نمود گردان را

نداشت هرکس و ناکس لیاقت وصلش

تفضلی ست به راهش فدا کنی جان را

وهب در آینه ی او مسیح را دیده

نه اینکه می خرد آقا فقط مسلمان را

عجب که دشمن او می شود ز اصحابش

ادب به فاطمه حر می کند پشیمان را

حبیب نامه ی مولای خود به دیده کشید

بدون ذره درنگی به تحف کعبه رسید

نشست در وسط خیمه بین یارانش

و گفت شهد شهادت برای ما امید

برای نصرت مولای خویش آمده ایم

چه ترس و واهمه داریم ما ز ترس حدید

من و زهیر و بُرِیر و سعید و عابس و جون

همه فدایی اهل و عیال شاه وحید

مباد تا دم آخر که ما نفس داریم

ز اهل بیت رسالت کسی کند شهید

به سوی یاری ارباب خویش

رواست بحر دفاع از ولی به خون غلتید

نشستم کنار تو که بی حبیبی

که زینب نگه تو دلش تو غریبی

میشیم ما فدای تو و دختر تو

نلرزه یه وقتی دل خواهر تو

هزار بار اگه زنده بشی میمیریم

به ولله آقا از کنارت نمیریم

سر ماه بیوفته به پای سر تو

تن ما بیوفته پیش پیکر تو

صدای اشهدن الحسین مولانا

صدای هر رجزش را عقیله خوب شنید

دل شکسته ی زینب کمی گرفتاران

سپس به خیمه ی عباس بی درنگ رسید

شنید از وسط خیمه ی بنی هاشم

صدای یاری چندیدن جوان پاک و رشید

همه مدافع ناب برادرش بودند . همه غیور و نگهبان معجرش بودند

یکی یکی همه رفتند و خواهرش مانده

چقدر نیزه و شمشیر در برش مانده

به نیزه تکیه کرد و ناله زد : عَینَ الحبیب؟

چقدر کشته به صحرای محشرش مانده

بیا که وقت نماز است ای حبیب خدا

نماز میت اصحاب لشکرش مانده

رسید زینب کبری ولی چه دیر رسید

سری نبود ولی دید پیکرش مانده

چه پیکری که پر از تیر و نیزه ی اعداست

و خنجری پر از خون که بین حنجرش مانده

سینه زنی

میون روضه ی حسین

چشمامو دریا میکنم

اشکامو نذر فرج

مهدی زهرا میکنم

گوید حسین در کربلا

مهدی بیا مهدی بیا

الهم عجل فرجَ المولانا . الهم عجل فرج المولانا

الهم عجل فرجَ المولانا . الهم عجل فرج المولانا

من الغریب الی الحبیب

سلام برتو ای حبیب

آواره ی صحرا شدم

در کربلا تنها شدم

واویلا واویلا واویلا حسین

واویلا واویلا واویلا حسین

بیا که کوفیان پست

عهد و وفا شکسته اند

به روی خیمه های من

آب فرات بسته اند

گر آمدی در این حرم

آبی بیار بر اصغرم

برای کشتن حسین

این همه لشکر آمده

هم رهِ نیزه دار ها

شمر با خنجر آمده

لرزد تنِ طفلان من

کی میشوی مهمان من

واویلا واویلا واویلا حسین

واویلا واویلا واویلا حسین

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا