درد و دلی کودکانه با امام زمان

باز در انتظار روی چو ماهت نشسته ام
 باز در حسرت دیدار خورشید دلشکسته ام
اشکم به گونه بلغزید و باز می گریم
 جانم به لب رسید ز فراق یار و خسته ام
ترسم به اسمان نرود ناله های این حزین
 زین گوشه ی زمین پست که اندر نشسته ام
قلبم چو خون شده ز فراق یار مهربان
 دانم ز نا پاکی قلبم ره ببسته ام
ای دل امان بده که دمی با یار بگذرد
 زانرو که ز فراقش زنجیرها گسسته ام
جانا به جان رسید ز فراقت جان ما بیا
 داند خدا که ز هجرت دلشکسته ام

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا